شب از نیمه گذشته
هوالحی
شب از نیمه گذشته
ساعت سه بامداد
بیدارم
مهمان دارم امشب
لشکری از خاطرات و سیلی از غم میهمانان منند.
گپ می زنیم و معاشرت می کنیم.
گاهی
گاهی انقدر بحث گل می کند که
لبه ی پتو را گاز می گیرم
مبادا صدایی بچه هارا بیدار کند و
خلوت این شب نشینی به هم بخورد.
چه سکوت خرد کننده ای
نمی دانم چرا گاهی نفسم بالا نمی آید؛
روز پدر از راه رسید
و من
قرار است
اولین روز پدر(( بدون پدر)) را تجربه کنم
دلم می خواهد دم بگیرم و بخوانم که
((مکن ای صبح طلوع ))
چگونه تاب خواهم آورد روزهای پیش رو را؟
از خاطرات، موسیقی طلب می کنم
صدا در گوشم می پیچد
((بگذار بگریم، بگذار درین نیمه شب تار بگریم))
و از غم
می خواند
غمش در نهانخانه ی دل نشیند
خداوندا
از این غم عظیم به تو پناه می برم
تحمل داغ این فراغ را با نسیم یادت بر من آسان گردان
پایان سخن:
پیامبر خداصلوات الله علیه فرمود
انا و علی ابوا هذه الامه
از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده
((رجم الله شیعتنا...،یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا))
فردا روز شادی اهل بیت علیهم السلام است
پس امشب
غم را پایان می دهم و فردا
به مناسبت تولد((پدر))
به شادی دل اهلبیت
((شاد)) خواهم بود
معبودا !
به یمن ایام پیش رو
به شادی دل اولیاء و مقربان در گاهت
غم را از دل همه ی دوستانم برگیر
و جان و تنشان را از شادی بی حساب لبریز کن