عموی شهید
بسم رب الشهداء
عموی شهید، اولین عزیزی که فهمیدم و از دست دادم؛
و متاسفانه هیچ خاطره ای بجز صدایی مبهم که شاید از جبهه خاطره تعریف می کرد در حالی که من در اطاق کناری خواب بودم از ایشان به یاد ندارم؛
و عکسهای بعدی
منزل عمو، آخرین نگهدارنده خاطرات خوش دور همی های کودکی که چندی پیش فروخته شد.
خانه ای پر از خاطرات خوش و به یاد ماندنی.
گاهی به آرامگاه عمو سری می زنم و درد دلی می کنم.
ای کاش برای ما فاتحه ای بخواند عموی عزیز
هیچ تصویری از ایشان در ذهن ندارم
لکن عطر یادش آرامبخش روان است.
الهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات
والمسلمین و المسلمات
الاحیاء منهم و الاموات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی